محمد حسن یادگاری، دکترای علوم ارتباطات اجتماعی که پژوهش و تولید در عرصه فرهنگ عامه پسند از حوزههای مورد علاقه او است، دو سال پیش کتاب Super-History نوشته جفری جانسون را ترجمه کرد و به دست انتشارات امیرکبیر سپرد که همچنان در صف انتشار است و هنوز رنگ ویترین را به خود ندیده، اما برداشتی از این کتاب تبدیل به مستند «ابرقهرمان و فراتر از آن» شد که چندی پیش روی آنتن شبکه یک سیما رفت. با این مستندساز به بررسی این مستند که ماجرای خلق و رشد ابرقهرمانان کمیک در تاریخ آمریکاست پرداختیم.
شما مستند «ابرقهرمان و فراتر از آن» را سال گذشته ساختید، آیا تأخیر در پخش آن دلیل خاصی داشت؟
این مستند فروردین سال ۹۹ آماده پخش بود اما تا زمانیکه روی آنتن برود، طول کشید. این مستند محصول مؤسسه فرهنگی هنری اندیشه شهید آوینی است و جناب آقای نقویان (مدیر مؤسسه) تأکید داشت از شبکه یک سیما پخش شود، شاید دلیل تأخیر بهخاطر این موضوع بوده و مسئله دیگری درباره تأخیر در پخش مستند وجود نداشت.
برای شما مهم بود این مستند با توجه به موضوع آن، پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال گذشته پخش شود؟
برایم زمان پخش اهمیت داشت؛ چون اتفاقات دیگری هم در آمریکا رخ داد که در مستند نیست. مستند تا زمان ریاست جمهوری ترامپ به بررسی موضوع میپردازد، بهنظرم میشد پایان بندی کار را تغییر داد اما در پروژههای بعدی و با زوایای دیگری به این ماجرا خواهم پرداخت. به این ماجرا مستندسازان دیگری هم میتوانند بپردازند.
یعنی این پروژه ادامه دارد؟
ماجرای صنعت سرگرمی برای من مسئله مهمی است که به صورت تخصصی به آن میپردازم و حوزههای فرهنگ، اقتصاد و سیاست را شامل میشود. در حال حاضر مجموعه مستندی را با همکاری شبکه مستند در دست تولید داریم به اسم «در سرزمین سرگرمی» که ۱۳ قسمت است و در هر قسمت به موضوع خاصی در حوزه سرگرمی میپردازیم.
جرقه ساخت این مستند از کتابی که با همین موضوع ترجمه کرده بودید زده شد؟
بله، پیش از این هم کتابی در حوزه صنعت سرگرمی نوشتم که پژوهشهای آن هنوز ادامه دارد. در حوزه ابرقهرمانها، کتابهای کمی به زبان فارسی داریم، میخواستم یک کار تألیفی داشته باشم، ولی طی تحقیقاتم به کتاب خوبی برخوردم که به پرسشهای من پرداخته بود و فقط نیاز به ترجمه فارسی داشت. کتاب «super history» نوشته جفری جانسون، تاریخ آمریکا را از ۱۹۳۸ تا ۲۰۱۰ بررسی میکند و قصههای ابرقهرمانی را با شرایط سیاسی تطبیق داده و دلایل اقبال عمومی به این قصهها را بررسی کرده است که کدام ابرقهرمانها در افکار عمومی بهتر پذیرفته شدهاند. این کتاب، یک اثر تصویری بود و میشد برای آن نمودهای تصویری پیدا کرد، مستند «ابرقهرمان و فراتر از آن» نمودی از این کتاب است.
چرا ریشهیابی ابرقهرمانهای آمریکایی برای جامعه جهانی امروز و مردم ما اهمیت دارد؟
چون مسئلهای جذاب برای نوجوانهاست. من نمیگویم مصرف رسانههای سرگرمی ساز جهان بد است، نگاه نکنید یا بازی نکنید، در حوزه صنعت سرگرمی باید لذت برد، ولی سازندگان این صنعت همراه با محصولاتشان، معنایی را خلق میکنند که باید این معنا را درک کرد. بهنظرم رویکرد تئوری توطئه، تحلیلی سطحی است، وقتی تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی آمریکا را بخوانید میبینید که این ابرقهرمانها برای تسکین و مدیریت افکار عمومی آمریکا در برهههای خاصی خلق شدهاند و ابزاری هدایتکننده برای افکار عمومی آمریکا بوده و هستند. گاهی سیاستمداران یک کشور، اشتباهاتشان را از تریبون رسمی اعلام نمیکنند و به جای آن شخصیتی تخیلی ساخته و از مردم در بستر تخیل و داستان عذرخواهی میکنند که خیلی هم جواب میدهد. اینها را میشود یاد گرفت؛ ما میتوانیم با قصهپردازی و شخصیتپردازی، رابطه میان مردم و حاکمیت را تقویت کنیم. این یکی از کارکردهای رسانه و فرهنگ است که میتواند رابطه بین مردم و حاکمیت را در بستر تصور و تخیل، بهبود ببخشد این را میتوان به شخصیتهای نمایشی و انیمیشنی هم گسترش داد.
شخصیتهای ابرقهرمانی که شرکتهای مارول و دی سی ساختهاند، ریشههای اسطورهای ندارند، در حالیکه تاریخ ما مملو از اسطورههاست، چرا ما از این ظرفیت به درستی استفاده نکردیم؟
آمریکا تاریخ و تمدن ندارد اما نیاز به اسطوره دارد، آنها اسطورههای سنتی را در شکل جدید و متناسب با نیاز جامعه و مخاطب قرن ۲۰ و۲۱ به صورت ابرقهرمان عرضه میکنند؛ چون بشر به اسطوره، روایت و ابرروایت نیاز دارد. هر کسی، یک نظام مفهومی در ذهنش دارد و این روایتها و اسطورهها هستند که نگاه ما را نسبت به جهان پیرامون شکل میدهند. جامعه ما که الهیات، تاریخ و تمدن دارد میتواند اسطورههایش را از این منابع استخراج کند، جامعهای مانند آمریکا که چنین پیشینهای ندارد، اسطوره سازی میکند و این کار را به بهترین شکل ممکن انجام داده است.
ابرقهرمانهای آمریکایی فقط برای جامعه آمریکایی ساخته نشدهاند، بلکه شهرت جهانی دارند، دلیلش چیست؟
چون این ابرقهرمانها بهروز هستند. سخت است که اکنون به چند صد سال پیش برویم و قصه فردوسی را بیاوریم و بگوییم که قابل استفاده است، آن قصه باید بهروز شود و متناسب با بازار و مخاطب جهانی بازسازی شود. قصههای شاهنامه باید بهروز شوند. شرکتهای مارول و دی سی، ابرقهرمانهاشان را بهروز میکنند و قطعاً پژوهشهای کلانی را در حوزه اسطوره شناسی جهان انجام دادهاند که نتیجهاش این ابرقهرمانها شده است. هنر این است که یک حرف بومی را جهانی بزنیم و آنقدر آن حرف مهم باشد که گوش شنوایی هم در جهان داشته باشد. آنها به این مسائل فکر میکنند، با همین نگاه، تولید میکنند و نتیجهاش را میبینند.
راهکار بهروزرسانی و عرضه اسطورهها به مخاطب جهانی چیست؟
دیگر نمیتوان صنعت فرهنگی را بدون ارتباط با دنیا و بدون پخش جهانی تعریف کرد. نمیتوانیم بگوییم سینمای ملی داریم و میخواهیم فقط برای مردم ایران فیلم بسازیم. درحال حاضر مخاطب تولیدات فرهنگی را با محصولاتی با کیفیت جهانی میسنجد، نمیتوان دیوارکشی کرد. اگر قرار است کار کنیم باید با کیفیت جهانی، کار تولید کنیم و درآمد ارزی داشته باشیم. بچههای بازیساز ما، بازیهای بسیار خوبی میسازند، در بازار جهانی، عرضه دارند و میلیون دلاری پول وارد ایران میکنند، اینها آتش به اختیار واقعی هستند. باید از این سرمایههای انسانی حمایت شود.
نظر شما